رمان های دوستان
هر باخت نشانه یک پیروزی است پس اگه باختی دوباره بلند شو و بجنگ

اول صبح

رومینا در خواب:هام هام از مدرسه بدم میاد عه

مرلیا درخواب:درد بگیری الهی دهنتو ببند

هایجین در خواب:ای خدا عه

روشنا:بیدار شین بیدار شین بیدار شین صبح شده تنبلا

مرلی:لعنت به مرغ بی محل

روشنا در حوال نرمش کردن:باید سحر خیز باشین

هایجین:تورو خدا بس کن!

روشنا:صبحانه امادست

رومینا:تسلیم شدیم روشنا جان تسلیــــــــم

روشنا:بیاین پس

مرلیا:تو این خوابگاه به خدا همه خوابن تو گرو هاشون اونوقت ما باید گیر این روشنای چی چی بگم بیفتیم

روشنا:اجی جون مراقب حرف زدنت باش-___-

رومینا:بریم بسه

هایجین:خب صبحانمون رو خوردیم بریم تمرین تنیس

مرلیا:موافقم!

ترسا:سلام سلام صبحتون بخیر

رومینا:سلام تری

مرلی:ســلام

هایجین :سلام عزیزم

ترسا:چه خبرا خوب خوابیدین؟

مرلیا:با وجود یه نفر نه

روشنا:مردد

سایو"نمیخواین تمرینات رو شروع کنید؟

ارمی:خوام میاد اوف

سایو:ظهر بخیر

ارمی:ملسی

ترسا:بهتره بگم من خودمو اماده کردم

ارمی:دقیقا بایدم اماده میکردی

سایو:پس بازی رو شروع کنید

رومینا:اخ جون یه رقابــــــــــت جدیـــــــــد

مرلیا:کسل کنندست

روشنا:نخیــــــر!!

مرلیا:ویــش

سایو:10 درور بدویید

روشنا:اخه دلتون میاد کاپتان؟؟لبخند

سایو"چرا که نیاد؟

روشنا:چشم

انا:سلام صبحتون بخیر

همه:صبح تو هم بخیــــــــــــــ*ــــــــــر

اینهه:امید وارم به موقع بیدار شده باشم

سایو:این چه وقتشه؟

اینهیه:اما به وقتشه!

سایو"تو هم همکراه اونا بدو

اینهیه:تماشا کردن رقابتو از دست دادم

ترسا:من اماده ام

ارمی:منم همین طور

سایو:پس با سوت من بازی تون رو شروع کنید

ترسا:چرا که نه؟......

............

..............

سایو:پایان بازی.....

ترسا:حق من نبوود

ارمی:حق منم نبود

رومینا:ای درد بگیره این رقابتتون

مرلیا:این همه مدت انگار داشتیم دیوار رو نیگاه میکردیم

روشنا:اووه

اینهیه:خب خلاصه بازیشون خوب بود

سایو:مگه من شما سه نفرو نگفته بودم درو زمین بدویید؟چرا به حرفم گوش نکردید؟

هر سه تاشون:میدوننین اخه......

سایو:خب ارمیو ترسا خیلی خوب بازی کردید

روزاکی:سایو خوب این دخترای کله شغو کنترل میکنی

رومینا:منظورش مرلیا بود فک کنم

مرلیا:عوضیچشمک

رومینا:خواهرم خواهرای قدیم

روشنا:وویی دلم واس داداشم یه ذره شده

انا:بمیرم برات

روشنا:خدا نکنه عزیز

انا:منم جدی نگفتم

روشنا:@__@

رومینا:مرلیای بی ادب،بی تربیت،مفت خور

مرلیا:عوضیچشمک

راوی:ناگهان صدای جیغ دختری از اتاق بالای ساختمان میاد......

برای قسمت بعد 15 تا نظر میخوام

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

فاطمه اایچیزن
ساعت22:42---22 فروردين 1395
خخخخ راس میگی بحث کردن با من کیف میده من رفته بودم بندر دو شب تنها موندم خونه دوستم بعد شبا میرفتیم تو پذیرایی میخوابیدیم بعد میشستیم باهم بحث میکردیم بعد یه شب چراغ قوه رو ایستاده گذاشته بودیم و داستان ترسناک تعریف میکردیم یهو مامانش اومد چشبندم زده بود ما دوتایی از ترس همدیگه رو بغل کردیم و جیغ زدیم
پاسخ: ای درد خخخخخخخخخخخخخ


آنا
ساعت13:22---20 فروردين 1395
خوشمل بود... میسی عزیزم
پاسخ:مرسی گلم فدات


روشنا
ساعت19:47---19 فروردين 1395
آجی قسمت بعدو بگذار آجی حد اقل ما از ی جایی بیایم از خماری بیرون
پاسخ خخخخخ حتما عزیز


فاطمه اایچیزن
ساعت22:07---18 فروردين 1395
خخخ هایجین مطمئن باش که داشتی با روشنا بحث میکردی چون من تا سرمو میزارم رو بالشت میخوابم
پاسخ:خخخ اخه بحث کردن باتو کیف میده


هایجین
ساعت21:34---18 فروردين 1395
عالی بود.ولی به خدا من همیشه سحرخیزم.فک کنم شب داشتم تا صبح با مرلیا بحث میکردم .شایدم با روشنا.خخخ.قسمت بعد لطفا.
پاسخ:حتما عزیزم خخ


فاطمه اایچیزن
ساعت18:44---18 فروردين 1395
هیی روشنا بخدا اگه گذاشتی کپه داغمون رو بگذاریم بهت یه چیزی میدم
پاسخ:خانوم سحر خیزه


فاطمه اایچیزن
ساعت18:40---18 فروردين 1395
عفسی
پاسخ:بی ادف


روشنا
ساعت15:22---18 فروردين 1395
ایول به خودم نظرات تمامید خب دیگه آجی جونم قسمت بعدی پلیز گلی
پاسخ:ایول به روشی سحر خیز #______# حتما عجیجم بزر بقیه بخونن


roshana
ساعت15:20---18 فروردين 1395
15

roshana
ساعت15:20---18 فروردين 1395
14

roshana
ساعت15:20---18 فروردين 1395
13

roshana
ساعت15:19---18 فروردين 1395
12

roshana
ساعت15:19---18 فروردين 1395
11

roshana
ساعت15:19---18 فروردين 1395
10

roshana
ساعت15:18---18 فروردين 1395
9

roshana
ساعت15:18---18 فروردين 1395
8

roshana
ساعت15:18---18 فروردين 1395
7

roshana
ساعت15:17---18 فروردين 1395
6

roshana
ساعت15:17---18 فروردين 1395
5

roshana
ساعت15:16---18 فروردين 1395
4

roshana
ساعت15:16---18 فروردين 1395
3

roshana
ساعت15:16---18 فروردين 1395
2

roshana
ساعت15:15---18 فروردين 1395
1
پاسخ:الشروع


روشنا
ساعت15:15---18 فروردين 1395
خخخخخخ عجب خاهرای تنبلی دارما مث همیشه این قسمت عالییییییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییی بود آجی ژونم
پاسخ:مرسییییییییییی عزیزززم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






Tag's:
. چهار شنبه 18 فروردين 1395 . 13:53 .(BY*fatemeh shiraishi )
رمان های دوستان
ABOUT

به وبلاگ ما خوش اومدید این وب یه وب گروهی هست با نویسنده های خوب تو اینجا از رمان، عکس، مطالب جالب اپ میشه امیدوارم از وبلاگمون خوشتون بیاد
CATEGORIES
TAGS
..DAILY.. میوسا ژژونم
رویـــــا جان
هایجیـــــــن جون
ارمیتـــــــا جون
رایــــــــا جان
ایـــــکا جونمون
تــــــــرسا ژونم
وب مرلیا
ستــــــــارگان تنیس
ملینا جونم
جی پی اس ردیاب ماشین
ال ای دی هدلایت زنون led
جلو پنجره لیفان x60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رمان های دوستان و آدرس friendsromans.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





OTHER

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 418
بازدید کل : 7961
تعداد مطالب : 50
تعداد نظرات : 343
تعداد آنلاین : 1